نفس مامان مهیار جوننفس مامان مهیار جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

مامانی ومهیار کوچولو

دکتر رفتن مهیار

صدو نود وهشتمین روز زندگی مهیارم اول صبح و طرز بیدار شدن مهیار  پسرم امروز بخاطر جیغایی که شبا میکشی و نمیخوابی بردمت دکتر من فک میکردم گوشت درد میکنه بیشتر بخاطر این ناراحت بودم. صبح بابایی از درمانگاه نکو وقت گرفت برا 8 شب. امروز گفتی مامان خیلی واضح. 😃😉😥😁😊😍 شب که رفتیم خیلی شلوغ بود و تا ساعت یه ربع به ده اونجا بودیم. اونجا که بودیم همش دلبری میکردی و همه رو میخندوندی. اصلا یجا بند نبودی بابایی همش مجبور بود بغلت کنه و راه بره تا که آروم بشی. آخه من دیگه سختمه روز به روز داری بزرگ میشی و ماشاله سنگینتر و همش بابایی مجبور ورت داره من فقط تو خونه وقتی بابایی نیست ورت میدارم با...
14 اسفند 1392

******هفت ماهگیت مبارک مهیارم ******

    پسمل مامانی امروز 92/ 11 / 22 روزه شد. ماهگیت مبارک مهیار م   وزن پسملم در 7ماهگی :9200 قد پسملم :68   اینم کادوی مامانی کادوی بابایی مهیارم در 7 ماهگی مهیارم دخمل شده   خصوصیات مهیارم در یک ماه گذشته مهیارم سایز پوشکش فعلا 4 هستش. بدون کمکی میتونه بشینه و بعضی موقع ها می افته. هنوز هم عاشق پستونک و شیشه شیری. اصلا سینه خیز نمیری!!!!! عاشق موس و کنترلی!!! اب خوردنو خیلی دوس داری. بادستات پاهاتو میگیری...
14 اسفند 1392

215 تا 219

دویست و پانزده روزگی مهیار     دویست و شانزده روزگی مهیار سلام پسرم امروز 92/11/27 رفتیم بهداشت برا معاینه 7 ماهگی وزنت شده :9450 گرم قدت  : 68 برات ازمایش کم خونی نوشتن که از اونجا رفتیم ازمایش دادیم         دویست و هفده روزگی مهیار     دویست و هجده روزگی مهیار اینم از خرید مهیار i love you pmc             دویست ونوزده روزگی مهیار       ...
14 اسفند 1392

ولینتاین

دویست و چهارده روزگی مهیارم   مهیارم امروز 92/11/25 روز عشق است. همون ولینتاین. ولینتاینت مبارک عشق مامان. اینم کادوی مامانی برا پسرم اینم کادوی مونا(زن عموت) کادوی عمه جون پسرم زنده ام .   ...
14 اسفند 1392

208 تا209

دویست و هشت روزگی مهیار اینجا از خواب بیدار شدی و دیدی عمه اومده و نیم ساعت تو تعجب بودی!!! تازه یخت باز شد!!! یهویی برق ساختمون اتصال کرد و برقمون رفت و عمه تو تاریکی ازت عکس انداخت خیلی ترسیده بودی!!! شب رفتیم برات ویتامین بگیریم آخه تموم کرده بودی قبل رفتن موهامو گرفته بودی دستت و میکشیدی که عمه از دستت گرفت که توام زدی زیر گریه و قهر کردی باهاش توماشین هرکاری میکرد نگاهش نمیکردی ازت عکس بندازه اینم قیافت!!! دویست نه روزگی مهیار   ...
10 اسفند 1392

204 تا 207

دویست و چهار روزگی مهیارم         دویست و پنج روزگی مهیار اینم از برف امروز   اینم از خرابکاری مهیار از بس که دوستشون داشتی و همش چشت بهشون بود که تا رسید دستت .... سر همشون جدا از بدن!!!! دویست و شش روزگی مهیار     دویست و هفت روزگی مهیار               ...
10 اسفند 1392
1